علاقهمندي ها
+
به شکرانهء باران بيا قدم زنيم,
و خيس شاعرانه ها و ترانه ها شويم,
بيا که چشمها را غسل باران دهيم,
که ديگر سرشکي نبارند بيگاه و گاه,
بيا زير باران بشوئيم دلهايمان,
و چتر غمين را به باران دهيم,
بيا تا بحرکت در آئيم همسان رود,
به دشتي در آئيم, در جاي دور,
بيا تا که جاري شويم و رها,
و خود را به تقديرها پس دهيم..

انديشه نگار
97/3/10

«خنده بازار»
اميررضا @};-
«خنده بازار»
جهت شرکت در مسابقه ي ديماه
#حسين عاشوري#
درود بر داداش اميررضا :)
«خنده بازار»
مرسي کا @};-
+
براي تصاحبت نمي جنگم!
احاطه ات نميکنم مال من شوي!
به قول دکتر انوشه:
عشق تملک نيس.تعلق است!
*ولي اگر بيايي و بماني*
براي با تو ماندن.با دنيا مي جنگم...

در انتظار آفتاب
96/5/24
+
روزي که هويدا تو کني سيما را,
روزي که پريشان تو کني گيسو را,
جمله عشاق پي سهم خود از روي توأند,
من ولي آمده ام جان سره زلفت بنهم

انديشه نگار
95/10/13
+
*حضور* نشانه ي بودن نيست!
گاهي غايبي
خاطره اش...
هزاران اينه را
به* تصوير *مي کشد...!

2-واليباليست ها
95/3/11
+
* عکسي از دوران خوب کوچکي ، تازه کرده خاطرات کودکي
لحظه اي جشن تولد در بهار ، نقش بسته توي قابي يادگار
روي کيکي پنج شمع روشن است ، پشت آنها روي خندان من است
هديه ها را با محبت چيده اند ، چهره ها مانند گل خنديده اند
در برم بنشسته با شادي پدر ، خواهرم با مادر آن سوي دگر
گرد ما خويشان خوب و مهربان ، معني پيوند ما چون جسم و جان *

*ليلا*
95/1/19

* خانه اي بود و حياطي با صفا ، کوچه و همسايه هايي با وفا . شهر ما شيرازه ي افسانه بود ، چون يکي شمع و يکي پروانه بود . ما در آن دوران چه حالي داشتيم ، با کلامي ساده گل مي کاشتيم *
* آن خوشي بود از دم گرم پدر ، مادري سرشار از احساس و هنر . گر چه تقدير از جدايي خوانده است ، مهر آنان در وجودم مانده است *
+
به ماه بودن تو
غبطه ميخورد خورشيد
به برکه بودن من
دريا ...
.
.
.
سيد علي مير افضلي

پارسي نامه
95/1/15
+
گفتي بپرس از اشک آيا مي تواند
وقتي که مي بيند جدايي را نيفتد؟
.
.
.
انسيه سادات ِ هاشمي

* گل نرگس *
95/1/15
+
فرمانده نيروي دريايي سپاه اظهار داشت: نظاميان دستگير شده آمريکايي مقاومت زيادي از خود نشان ندادند. اما متاسفانه ظرف مدت 40 دقيقه پس از دستگيري شاهد تحرکات هوايي غير حرفه اي آمريکايي ها در منطقه بوديم که به دنبال ناامن کردن فضاي منطقه بودند. هواپيماهاي آمريکايي قصد ناامن کردن منطقه را داشتند اما با اقدامات انجام شده از هر اتفاقي جلوگيري بعمل آمد.

تنهائيام
94/10/24
+
دردم جوان، زخمم کهن، سوزم هويدا در سخن...
دلدار من پيمان شکن، بيچاره دل، بيچاره من... !!
...

اويس.
94/9/26
2 فرد دیگر
36 فرد دیگر
+
ميگن: مرد واقعي مرديه که درخونه رو باز کنه،
يه نعره بزنه، و ابروهاشو بهم بپيچونه،
يه مشت بزنه به ديوار تا نصف خونه بريزه،
و با صداي بلند بگه: زن..!مگه من نگفتم به ظرفا دست نزن
خودم ميام ميشورم…!!!

سعيد مقدم*
94/9/11