نظرات ارسالي
+
روزي که هويدا تو کني سيما را,
روزي که پريشان تو کني گيسو را,
جمله عشاق پي سهم خود از روي توأند,
من ولي آمده ام جان سره زلفت بنهم

انديشه نگار
95/10/13
«خنده بازار»
اميررضا @};-
نگارستان خيال
زيبا....عالي
«خنده بازار»
@};-
«خنده بازار»
مرسي آيداجون
+
* عکسي از دوران خوب کوچکي ، تازه کرده خاطرات کودکي
لحظه اي جشن تولد در بهار ، نقش بسته توي قابي يادگار
روي کيکي پنج شمع روشن است ، پشت آنها روي خندان من است
هديه ها را با محبت چيده اند ، چهره ها مانند گل خنديده اند
در برم بنشسته با شادي پدر ، خواهرم با مادر آن سوي دگر
گرد ما خويشان خوب و مهربان ، معني پيوند ما چون جسم و جان *

*ليلا*
95/1/19

* خانه اي بود و حياطي با صفا ، کوچه و همسايه هايي با وفا . شهر ما شيرازه ي افسانه بود ، چون يکي شمع و يکي پروانه بود . ما در آن دوران چه حالي داشتيم ، با کلامي ساده گل مي کاشتيم *
* آن خوشي بود از دم گرم پدر ، مادري سرشار از احساس و هنر . گر چه تقدير از جدايي خوانده است ، مهر آنان در وجودم مانده است *
+
ميگن: مرد واقعي مرديه که درخونه رو باز کنه،
يه نعره بزنه، و ابروهاشو بهم بپيچونه،
يه مشت بزنه به ديوار تا نصف خونه بريزه،
و با صداي بلند بگه: زن..!مگه من نگفتم به ظرفا دست نزن
خودم ميام ميشورم…!!!

سعيد مقدم*
94/9/11
+
7 آبان
سالروز گراميداشت پدر ايران زمين,
فرمانرواي دو سوم از پهنه ى گيتي و نگارنده ى نخستين منشور حقوق بشر, کوروش بزرگ را گرامي ميداريم.





***انتظار***
94/11/1
+
حسين پناهي حرف قشنگي زد،گفت:
ديدي وقتي يه بادوم تلخ ميخوري؟!!!
سريع بعدش چنتا بادوم شيرين ميخوري تا تلخيش از بين بره!
تو ديگه لذتي از بادوم هاي شيرين نميبري!
فقط ميخواي اون تلخي رو فراموش کني!
وقتي هم که اون تلخي تموم شد...
ديگه ميترسي بادوم بخوري!
که نکنه دوباره تلخ باشه!!!
عشق مثل اون بادوم تلخه!
بعدش با آدماي زيادي آشنا ميشيا!!!!
ولي فقط براي فراموش کردن اون!
بعدش هم ديگه ميترسي عاشق شي!
در اصل

تنهائيام
94/8/22
+
آهاي دختر خانمي که قرار بود توي دانشگاه با هم تصادف کنيم و جزوه هات بريزه رو زمين و من جمعشون کنم و بعد
عاشقت بشم . . .
.
.
.
.
منتظر من نباش
من کنکور گند زدم,ديگه نميتونم بيام دانشگاه
الان دارم بنايي پيش اوس تقي کار ميکنم ??????
«خنده بازار»
94/8/22
+
زيره باران روي برگهاي خزاني
باخيال تو قدمها ميزنم
آمدم خالي کنم هم بغض دل هم
اشک ديده
آمدم دل را بشويم از تو و از لايه هاي خاطرات
آمدم در زير باران جاي دنج گريه را پيدا کنم
آمدم خيس نبودنها شوم
آمدم شوک گيرم از تندر ويا از آذرخش
آمدم باور کنم مرگ تورا
در ميان خفتگان دشت قبرستان کور
آمدم بر روي سنگ قبر تو هق هق کنم
آمدم در زير باران خدا
در نزول رحمتش با هم دعايي سر دهيم
کاي

«خنده بازار»
94/8/9

+
تورا
با اندکي پونه
به ديوار دلم آويختم,
.
.
تو را
با نم نم باران
زلال گريه ها کردم
.
.
تو بذر مهر و آرامش
تو سوداي شب عشقي
.
.
تو پرواز کبوترها
تو آواز قناري ها
.
.
هواي تو
قلم را چرخش و
رقصي ست
.
.
که کاغذ را
غزلها هديه
ميبخشد.

«خنده بازار»
94/8/9

+
باسلام.
اتاق اديبان پارسي عضو فعال ميپذيرد,
لذا از دوستاني که به مطالب ادبي, شعر, متن هاي عشقي و طنز علاقه دارن و دوست دارن تو اين زمينه فعاليت کنند دعوت بعمل مي آوريم,
از ناهار و شامم خبري نيست با خودتون خوراکي بياريد. :D :D

«خنده بازار»
94/8/7
+
...

«خنده بازار»
94/8/6
وختي به عزت و کرامت ملتمون توهين ميشه وختي تو يمن و سوريه و.., همين پولا باعث ميشن شيعيان کشته بشن, چرا بريم اسممونو دو قلو کنيم؟/ خيلي حاجيامون پول نزول ميدن,شمام اينقد شرمنده نباش. همونايي که ميرن سفراي اروپا و آسياي شرقي بيشتر ازاين حاجيا به فقرا کمک ميکنن. همينا که تو پيشونيشون مهر داغ ميذارن تا چاپ زنگوله اي بشه, همينا بخيل ترين آدمان. البته من نميگم آدماي خوب توشون نيست ولي مثه قضيه امام
حجت شرعي ما در دين شعر نيست ايات وروايات است...خواهشا کم دهن کجي به دستورات خدا بکنيد ...صفت حکيم بودن مختص ذات الهي است دستوراتش با حکمت است شمانگران چيزي نباشيد...ال يهود هدفش تضعيف مسلمين علي الخصوص شيعه هست نبايد اجازه بديم با جنايات خودشون ما دست از واجباتمون بکشيم....بايدال سعود سقوط کند...
+
کجا و در پس کدام پرده اي؟
ابرها را به دعاي باد نشسته ام
شب دشتم که ماهم آرزوست
تشنه ى کويرم و سرابم التماس
.
.
دردهايم پر و بالم شکسته است
و به خاکستره روزهاي آتشم نشسته ام
فواره بودم و سرنگون شدم
ز فراز بر فرودم و بالم آرزوست
.
.
ديريست که بالين سرم سنگ تو شد
گر سنگ نميزدي تنم کجا بخفت؟
من چنگ زدم و تو سنگم زدي به چنگ
غنيمتي ست زير سرم که مانده يادگار تو....

.:آيينه:.
94/7/29
